دلایل و عاملان

اگر باختید درسش را از دست ندهید

دالای لاما

بیش از یک دهه است که سعی من برای اثبات واقعی بودن جنایت "آزار همگانی" و "فرد هدف شده" به همگان (هر فردی که امکان میدهم ممکن است بتواند به من کمک کند تا شکنجه هایی را که روزانه متحمل میشوم خاتمه دهد)  یکی پس از دیگری به شکست منجر شده اند (حتی یک کلمه آن را باور نکرده اند). منطقی ترین و ساده ترین استدلال آنها این است: 1

 تو شخص مهمی نیستی (تقریباً همه قربانیان افراد عادی با یک زندگی معمولی هستند).1

اگر به قول تو آنها سازمان عظیمی هستند، چرا تو را نابود نمی کنند؟

قبل از پاسخ این سوال ها باید متذکر شوم که برای من مطلقاً مهم نیست که چه کسی مقصر است. از آنجا که اطمینان دارم که این برنامه سال ها پیش آغاز شده است و آغاز کنندگان واقعی به احتمال زیاد مرده اند به علاوه گروه ها و افراد زیادی مسئول این جنایت هستند، نه فقط یک، ده یا صد نفر. دوماً من اهل انتقام نیستم، می گویند «هیچ انتقامی به شیرینی بخشش نیست». به دنبال جانیان رفتن نه کمکم می کند و نه آرامش نصیبم می شود. علاوه بر این باعث هدر رفتن وقت و پولم نیز می شود. سعی من بر ان است که از قدرت خود برای یافتن راه حل هایی برای به حداقل رساندن و پایان دادن آسیب هایی که به من وسایرقربانیان می رسد استفاده کنم. اگر این کار انجام شود، پس از آن همیشه می توان به دنبال مجرمان بود.۱

اعتقاد دوم مسلم من که این است که این عملیات توسط جوامع و منابع مختلف انجام می شود که برخی از عوامل آن حتی از نتایج کار خود اگاه نیستند. به عنوان مثال، دانشمندی که در اختراع "رابط مغز و رایانه" دخیل است فکر نمی کند که این فناوری برای آزار و اذیت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. مانند "انیشتین" که ابتدا فرمول معروف خود را کشف کرد و بعداً متوجه شد که فرمول او برای ساخت بمب اتم  بکار خواهد رفت و منجر به کشته شدن هزاران انسان بی گناه خواهد شد. مثال دیگر، به همسایه یا همکار شما (شما به عنوان یک قربانی) دروغ های متعددی در مورد شما گفته می شود واین شخص ممکن است هرگز شخصیت واقعی شما را درک نکند و کلیه چیزهایی را که به او در مورد شما گفته می شود باور کند. این شخص به خودی خود مقصر نیست، ساده لوحی اشخاص است که باعث زود باوری می شود و در نتیجه رفتارشان در عرض یک روز عوض می شود. سپس این ما قربانیان هستیم که به دلیل همین تغییر رفتار گمان می کنیم که این اشخاص نیز در این جنایت دخیل هستند. این جنایت جنایتی است که سال ها در حال تکامل است و متفکران آن به خوبی واقف هستند که چگونه زمینه سازی کنند و چگونه نمایش را کارگردانی کنند. این ما هستیم که باید هشیار باشیم که چه چیزحقیقی و کدام نمایش است و برای هر موقعیت چه عکس العملی باید از خود نشان دهیم.۱

برای پاسخ به سوالات فوق (رنگ نارنجی بالا)، ابتدا اهداف آزار گروهی وسپس دلایل آن را شرح می دهم و در پایان از مظنون اصلی خود در این جنایت نام می برم (البته قبلا متذکر شدم که هیچ سازمانی به تنهایی مسئول این عمل غیرانسانی و شیطانی نیست).۱

عاملان

بسیاری از قربانیان  فکر می کنند که آزار همگانی برنامه ای است که توسط سرویس های مخفی یا حتی دولت ها آغاز شده و انجام می گیرد. آمریکای ها فکر می کند در پشت این پرده سازمان مخفی آنان قرار دارد (ان اس ای) در حالی اگر قربانی یک فرد انگلیسی باشد انگشت اتهام  را به طرف (ام ای ۶) نشانه می برند. همین سوال را از یک قربانی اسرائیلی بپرسید و جواب او موساد خواهد بود. افراد دیگر در سراسر جهان نام های دیگری برای آن دارند. دلیل این تفکر اشتباه توانایی بی حد و مرز این گروه است. آنها قادر به انجام هر کاری هستند، هر زمان و هر کجا (در هر کشوری) که بخواهند. علاوه بر این، پنهان کاری و امنیت این گروه به قدری باورنکردنی بالاست که تاکنون هیچ یک از افرادی که در این گروه کار کرده یا هیچ شرکتی که با آنها همکاری داشته در مورد این گروه صحبتی نکرده و هیچ افشاگری تا به حال سخنی نگفته است و یا اگر کسی به فکر افشاگری بوده بلافاصله نابود شده. حتی به احتمال زیاد این گروه کارمندان خود را که مسن ویا از کار افتاده می شوند به طریقی خنثی میکند (درصفحه اینده قسمت مجرمان در این باره بیشتر بخوانید). ۱

تمام نظراتی که تا کنون اشخاص مختلف اظهار کرده اند حدس و گمان محض است و اکثر آنها به دلیل یأس و ناامیدی و فقط به خاطر اینکه انگشت اتهام خود را باید به سمت کسی نشانه روند و به دلیل اینکه سازمانی نیرومندتر از سرویس مخفی یا حتی خود دولت نمی شناسند ناچارا آنها را مقصر می دانند. نکته دومی که باعث این نوع تفکرات می شود این است که مکررا قربانیان با افرادی از نیروی پلیس و نیروهای دولتی دیگر مواجه شده اند که به طور یقین با این گروه جانی همکاری می کرده اند اما من آنها را اشخاص فاسد (کسانی که برای پول دست به هر کاری می زنند) می بینم. فیلم هایی متعددی از گزارشات شخصی قربانیان که روبرویی آنان را با نیروهای پلیس، آمبولانس، آتش نشانی و غیره نشان می دهد به مراتب در یوتیوپ می توان یافت که این خود باعث می شود که دیگر قربانیان تئوری های مربوط به دخیل بودن دولت و سرویسهای مخفی در این جنایت را باور کنند.۱

اهداف این گروه

اهداف واضح و بدون شک این گروه که کلیه قربانیان دنیا همگی با آن متفق القولند عبارتند از:۱

در مرحله اول "نابودی کامل زندگی فرد" بطوری که قربانی به شخصی بی اعتبار و از نظر اجتماعی و مالی به فردی بی ارزش تبدیل شود. قدم بعدی این است که فرد را در تمام لحظات زندگیش "آزار و شکنجه روحی و جسمی" دهند. امید این گروه این است که قربانی به حالت "جنون" برسد و در اخر شخص "خودکشی" کند. در میان تمام روش هایی که آنها برای رسیدن به این اهداف استفاده می کنند، شش روش زیر متداول ترین آنها هستند:۱

شایعه پراکنی، تعقیب، تخریب اموال، ایجاد صدا، ایجاد درد و اختلال در بدن، اختلال در استراحت.۱

اما اینها مشکلاتی هستند که به وضوح برای تمام قربانیان اتفاق می افتد در صورتی که تعداد قابل شماری از قربانیان نیز مسائلی را عنوان می کنند که ممکن است در واقع هدف دوم و به نظر من هدف اصلی این گروه جانی است. این مسائل در رابطه با کنترل ارگانهای مختلف بدن انسان و بخصوص ذهن است.۱

تئوری های دیگری نیز وجود دارند که شایع ترین آنها عبارتند از:۱

بیکار کردن اشخاص به دلیل کمبود کار درجامعه (صنعتی شدن جامعه باعث کمبود کار می شود. ماشین ها جای انسان ها را می گیرند).۱
متهم کردن شرکتهای دارویی و بیمه ها. دلیل این اتهام را فروش داروهای گران قیمت و اخذ مخارج مراقبت های پزشکی می نامند.۱
کاهش جمعیت.۱

عقیده نویسنده

با وجودی که برای من و دیگر قربانیان هیچ فرقی نمی کند که مجری این جنایت کیست و آرزوی ما فقط متوقف شدن شکنجه های روزمره مان است اما مطمئن هستم که همگی ما نیر از صمیم قلب خواهان شناسایی مسبب  این عمل غیر انسانی هستیم. دلیل شخصی من برای شناسایی این گروه این است که عقیده دارم که هدف اصلی این گروه کنترل ذهن کل جمعیت دنیا و برده کردن آنها است و این کار به هیچ عنوان نباید انجام شود.۱

سالهاست که من نظرات قربانیان دیگر را در مورد چرا و چگونگی و چه کسانی پشت پرده این گروه را مطالعه می کنم ولی به جز اتهامات بی اساس چیز دیگری مشاهده نمی کنم. حقیقت این است که تا به حال هیچکس مدرک معتبر و قانع کننده ای که بانیان این گروه را  آشکار سازد ارائه نداده است.۱

از هر طرف که به قضیه نگاه می کنم به اولین نتیجه ای که می رسم این است که به هیچ عنوان منطقی به نظر نمی رسد که بخواهم فکر کنم که سازمانی فوق العاده عظیم، چند ملیتی، کاملاً حرفه ای، فوق العاده توانمند و غنی تر از آنچه تصورش را کنید توان و نیروی خود را فقط و فقط وقف آزار و اذیت بعضی از افراد جامعه کند. آزار و اذیت می تواند بسیار راحت تر و ارزانتر و با سر و صدای کمتری انجام پذیرد.۱

بنابراین سعی کردم به جستجوی علت این جنایت بروم تا شاید از این طریق بتوانم عاملان را شناسایی کنم. همانطور که قبلا ذکر شد موردی که بسیار عجیب است ولی من و دیگر قربانیان از صمیم قلب به آن اطمینان داریم این است که ذهن ما می تواند بوسیله این گروه کنترل و تحت تاثیر قرار گیرد. این موضوع اساس فرضیه من برای جستجوی عاملان این برنامه شده است. درک ذهن انسان شاید آرزوی نهایی همه باشد. مغز پیچیده ترین و سخت ترین سیستم در کل جهان هستی است. در گذشته تحقیقات در مورد مغز بر روی زندانیان و  دیوانگان به صورت غیرقانونی انجام می شد. فناوری های امروزی امکان انجام آزمایشات مغزی را به صورت بی سیم و با دقت بیشتری فراهم کرده است اما هنوز به دلایل زیادی مانند اخلاقی، مذهبی، خطرات جانبی، و غیره آزمایشات بر روی مغز بطور بسیار محدود انجام می شود.۱

به نظرمن مهمترین هدف این گروه آزمایشاتی است که به طور قانونی نمی توان بر روی انسان انجام  داد به خصوص بر روی مغز انسان. پیشرفتهای علمی که به وسیله تکنولوژی های  جدید مخصوصا "فناوری نانو" بدست آمده اند بسیار حیرت انگیزند و امید فراوانی برای تغییر انسان به یک "ابر انسان" میدهند و دولتها و افراد قدرتمند مانند ایلون ماسک (از جمله صاحب نیورالینک) بی صبرانه مایل به بکارگیری این تکنولوژیها هستند اما با مخالفتهای زیادی روبرو هستند (دولتها، گروه های مذهبی و موسسات دیگرمربوط به اخلاق و غیره) که در نهایت اجازه این آزمایشات را  بر روی  انسان ممنوع کرده اند. بنابراین می توان به سادگی نتیجه گرفت که اگر گروهی بتواند به طور نهانی این آزمایشات را بر روی انسان ها انجام دهد دریغی نخواهد کرد و افراد انتخاب شده  برای این آزمایشات کسانی خواهند بود که اگر در طول آزمایش به آنها صدمه ای وارد شد برای ازمایش کنندگان اهمیتی نداشته باشد.۱

دلیل دوم این است که اشخاصی که آزار گروهی را انجام می دهند باید روحیه  کثیف و پلیدی داشته باشند مانند افراد سادیسمی یا اشخاصی که خود در گذشته آزار دیده اند وتحقیر شدهاند. این افراد معمولا با تحقیر شدن، شنیدن ناسزا و یا حتی بدون دلیل دست به رفتارهای سادیستی می زنند. از تجربیات خودم و دیدن فیلمها و خواندن مطالبی که دیگر قربانیان در مورد این گروه تهیه کرده اند به نظر میرسد که هر چقدر هم یکی از ما قربانیان به مجریان آزار گروهی فحاشی کنیم و ناسزا بگوییم و یا سعی کنیم که آنها را به اصطلاح از کوره در ببریم آنها عملی بالاتر از آنچه در برنامه شان هست انجام نمی دهند که این خود دلیل حذف سادیسم برای علت این جنایت است.۱

 حتی اطمینان دارم که این گروه در دو موقعیت خاص از من مراقبت کرده اند. اولین مورد در کشور بیگانه ای بود که من به عنوان مهمان در خانه دوست دخترم بودم و در پایان شب پس از یک مشاجره  زمانی که از منزل خارج شدم پس از بازگشت  در روی من باز نشد و من بدون مکانی برای خواب و یا داشتن کارت شناسایی و هیچ پولی در خیابان رها شده بودم.  کمتر از نیم ساعت از سر در گمی من در خیابانها نگذشته بود که فردی ایرانی که من او را تا به حال در عمرم ندیده بودم مستقیما به طرف من آمد و پیشنهاد رفتن به منزل خود را داد (برای علاقه مندان پایان داستان: به او اعتماد نکردم و شب را در ایستگاه قطار به سر بردم و وی نیز تا صبح در همانجا حضور داشت). دومین مورد نیز مشابه مورد اول در خارج از کشور صورت گرفت. کارت اصلی بانکم را گم کردم. در کارت دومی که همراه داشتم پول بسیار ناچیزی موجود بود، حتی کمتر از انکه بتوانم به هتل برگردم. از این امر صد در صد اطمینان داشتم و می دانستم که کمتر از هشت یورو در این کارت موجود است ولی از آنجایی که می خواستم بدانم که حداقل چیزی که باید در سه روز آینده بخورم چیست تا  بتوانم کارت جدیدم را بگیرم به دستگاه خودپرداز رفتم و با کمال ناباوری دیدم که صد یورو به حساب من اضافه شده.۱

از کل این قضایا نتیجه می گیرم که در کنار آزار و شکنجه باید دلیل دیگری وجود داشته باشد که آنها من را از بین نمی برند و در برخی موارد حتی حمایتم می کنند. این پاسخ این ایم که ما قربانیان به عنوان موشهای آزمایشگاهی برای آزمایش های غیرقانونی استفاده می شویم.۱

این کار کار روانی ها و سادیست ها نیست

هیچ کس برای انتقام، حسادت، اختلافات ایدئولوژیک و غیره این روش را انتخاب نمی کند. اگر پول و قدرت کافی دارید و می خواهید فردی را مجازات کنید، کشتن یا حتی آدم ربایی و شکنجه یا از کار انداختن دشمن راحت تر، ارزان تر، سرگرم کننده تر وبا  صرف وقت و تلاش کمتری صورت میگیرد تا اینکه بخواهید شخصی را ۲۴ساعته  تعقیب و تحت نظر داشته باشید تا وی را آزار و اذیت کنید

به خاطر داشته باشید که هزینه این کار (آزار گروهی) بسیار زیاد است بنابراین صاحب پروژه باید بسیار ثروتمند باشد. اکثر افراد ثروتمند در مورد آینده خود فکر می کنند، کاری هستند و  مشغولیات زیادی دارند که باید با آنها درگیر باشند. اکثر سایکوپات ها (ادمهای سادیستیک) ثروتمند نیستند، حتی اگر ثروتمند هم باشند، خیلی راحت و سریع پول خود را از دست می دهند زیرا غرق یک وسواس (یک فکر دائم شیطانی) هستند و میخواهند با تمام وجود به این هدف برسند

افراد ثروتمند خود دشمنان زیادی دارند. به محض این که یک سادیست ثروتمند مرتکب جرم شود، اطرافیان (فرزندان ، همسر ، شوهر ، رقیب ، کارگر) از فرصت استفاده می کنند تا ثروت و قدرت وی را از او بگیرد

بحث دیگر برای رد کردن این کار از طرف یک سایکوپات (سادیست) این است که روش کار این آزار گروهی در سراسر جهان یکسان است. سایکوپات ها افرادی هستند که بیماری های (خواسته های) مختلف  دارند. این احتمال وجود ندارد که فکر کنیم همه روانی ها در سراسر دنیا از یک نوع گرایش برخوردارند و رویکرد آنها برای انجام خواسته هایشان یکسان است

این برنامه کار اکثر دولت(ها) نیست

آزار گروهی احتمالاً به عنوان یک برنامه دولتی در ایالات متحده توسط اف بی ای (تحت پروژه "کوینتلپرو") و توسط سی ای ا (بنام پروژه "ام کی اولترا") آغاز شده است. بعداً آنها "ام کی اولترا" را به کانادا و برخی دیگر از کشورهایی که ایالات متحده مراکز بازداشت مخفی داشت گسترش دادند. با این حال، بعداً که این برنامه ها آشکار شدند، به زودی شروع به از بین بردن اسناد کردند و "کوینتلپرو" را در آوریل ۱۹۷۱ در ایالات متحده به طور رسمی خاتمه دادند. پروژه "ام کی اولترا" احتمالاً چند سال بعد متوقف شد (اگرچه خاتمه این برنامه هرگز اعلام و اثبات نشده است). نظر شخصی من این است که این پروژه ها هیچ وقت متوقف نشدند اما تغییرات جزئی داشتند و تا امروز ادامه دارند.۱

شهروندان کانادا، بریتانیا، ایالات متحده و چند کشور دیگر که پیوند بسیار محکمی با ایالات متحده و ایالات متحده وجود دارد، در آنجا مراکز بازداشت مخفی مانند ژاپن و آلمان دارند، "بله"، احتمالاً شما قربانی وحشیگری دولت خود هستید.۱

با این حال، برای اکثر کشورها آزار گروهی دولتی نیست. بارزترین و انکار ناپذیر ترین واقعیت برای رد این نظریه که این یک برنامه دولتی است این است که این کار جرم است. جرمی که افراد مختلف را هدف قرار می دهد نه تنها یک گروه خاص یا حتی چند گروه مختلف. تنوع قربانیان نشان می دهد که هر دین ، ​​شغل ، ملیت ، جنسیت و غیره مورد هدف قرار گرفته است. مهم نیست شما کی هستید یا کجا هستید، شما می توانید قربانی شوید.۱

حال باید این سوال  را مطرح کرد که آیا دولتی در جهان وجود دارد که به طور تصادفی شهروندان خود را آزار دهد. اگر چنین است ، پس باید دفتری، وزارتخانه یا سازمان دیگری برای مدیریت همه اینها وجود داشته باشد. هیچ نهاد دیگری در کشور (حتی رئیس جمهور) هرگز نباید بتواند در مورد برنامه های سالانه، دستاوردها، هزینه ها یا هر چیز دیگری در باره این سازمان پرس و جو کند. افراد شاغل در این سازمان هیچ مشکلی برای ارتکاب جرم نباید داشته باشند و باید کاملاً به سازمان خود وفادار باشند. اگر ٪۱۰۰ قابل اعتماد نباشند، سرانجام می توان تصور کرد که اشکالی بروز خواهد کرد که منجر به مجازات همه می شود.۱

دلیل دیگری برای از بین بردن احتمال دولتی بودن این است که این برنامه  بین المللی است. تقریباً از هر گوشه جهان گزارشی در مورد وقوع این جنایت آمده است. برای داشتن یک سازمان دولتی بین المللی تمام کشورهای دنیا باید به توافق کامل و بدون نقص برسند. این بدان معنی است که حتی آن کشورهایی که دشمن یکدیگر هستند (مانند آمریکا و کره شمالی یا  اسرائیل و ایران) باید با یکدیگر همکاری کنند که به نظر من عملی غیرممکن است. به یاد داشته باشید که همیشه دشمنان تمایل دارند به یکدیگر آسیب برسانند بنابراین از اولین فرصتی که پیدا کنند تا  ثابت کنند که دشمن خود مرتکب جرم شده و او را سرنگون کنند استفاده خواهند کرد. این واقعیت (که این کار جرم است)  ایده همکاری جهانی بین کشورها را از بین می برد.۱

بسیاری از قربانیان از جمله خودم همکاری برخی از افراد شاغل پلیس، آتش نشانی یا کارمندان دولت را مشاهده کرده ایم، اما من ترجیح می دهم آنها را چند پرسنل فاسد بخوانم. تصور اینکه همه پلیس ها یا آتش نشانان مجرم هستند غیر منطقی است. تمام استدلال های فوق شواهد کافی به من می دهد تا نتیجه بگیرم که این کار دولتی نیست.۱

مقایسه دلایل

به تمام موارد ذکر شده در بالا توجه کنید، هدف این برنامه چه می تواند باشد؟ آزار و اذیت افراد هرچقدر هم که این افراد آنها را لعنت کنند؟ اگرچه جانیان قدرت از بین بردن آنها را دارند؟ نکاتی که درباره این  گروه را گردآوری کردم به نمایش میگذارم.۱

آنها چه کسانی هستند؟

همانطور که می توانید تصور کنید زمانی که فردی اذیت و ناامید است عصبانی می شود و از کلمات زشت استفاده می کند. این کمترین و آخرین کاری است که می توان انجام داد. من عضو گروه های مختلف افراد هدف شده و ازار الکترونیکی و غیره هستم. پیام ها و نظرات آنها را بخوانید، پر از عصبانیت، نفرت و فحاشی است. واضح است که اگر به یک دشمن قدرتمند که بر شما مسلط است و برتری مطلق دارد فحاشی کنید عصبانی میشود و بیشتر شما را اذیت میکند. اما این موضوع در باره قربانیان این جنایت صادق نیست. آنها بیش از حد معینی آسیب نمی رسانند، به خصوص اگر به سلامتی مربوط باشد. اگرچه مطمئن هستم که آنها زندگی من را ویران کرده اند و به این کار ادامه خواهند داد، اما همچنین مطمئن هستم که آنها در مواردی که من واقعاً به کمک نیاز داشتم به من کمک کرده اند. این باعث می شود باور کنم که من برای آنها ارزش خاصی دارم.۱

به تمام موارد ذکر شده در بالا توجه کنید، هدف از این برنامه چه می تواند باشد؟

برای هر فرد قربانی میلیون ها هزینه شود فقط برای آزار واذیت هر یک از این افراد؟
تماشای ناخوشایندترین واقعیت های زندگی یک قربانی (مانند بیماری، مدفوع کردن، تمیز کردن بینی، استفراغ، خودارضایی و غیره)؟
قبول خطر دستگیرشدن؟
خودداری ازنابود کردن قربانی در حالی که شخص قربانی مدام شما را لعنت می کند و رکیک ترین حرفها را به شما میزند.۱

به خاطر داشته باشید که بسیاری از قربانیان در مورد "کنترل ذهن، پروژه ام ک اولترا" و "نظارت عصبی از راه دور" صحبت می‌کنند. این فناوری‌ها علاوه بر تمام استفاده های مثبتی که دارند برای کنترل رفتار افراد نیزاستفاده می‌شود. چگونه فرد کنترل بشوند تا مطابق دلخواه ارباب رفتار کند. به این ترتیب آنها می توانند در بازاریابی، انتخابات، تغییر عقاید در مورد نژادهای دیگر، ادیان دیگر، متنفر کردن گروهی از گروه دیگر و غیره (خدا می داند چه ایده های پلید وغیر قابل تصور دیگری در سر دارند).۱

 پس از تحلیل این نکات برای من مشخص است که هدف اصلی این برنامه تحقیقاتی است که بر روی بدن انسان بخصوص مغز انجام میدهند. هدف اصلی آزار و اذیت نیست. اما به دلیل نیاز این گروه برای یافتن افراد مناسب برای تحقیقات غیر قانونی آنها باید افرادی را انتخاب کنند که در درجه اول به آنها معرفی میشوند و در درجه دوم این اشخاص باید دارای خصوصیات خاصی باشند. مثلا باید بتوان برچسب "خطر برای امنیت ملی" یا شخصی با سابقه "کودک آزار" یا "یهودی ستیزی" وغیره روی آنها چسباند.۱۱

هدف اصلی آنها تحقیق بر روی بدن انسان به ویژه مغز است

آزار و اذیت مسئله جانبی است

جنگ برتری مغز انسان.jpg
ایده کلی انقلاب در قرن نوزدهم

ازارگروهی نتیجه یک ایدئولوژی است، بنابراین هدف دارد

برتری سفید

 

شاید یک شروع خوب این باشد که منشأ این جنایت را پیدا کنیم. این جنایت از کجا شروع شده است؟ مبدا آن باید مکانی باشد که حداقل شرایط زیر را داشته باشد:۱

اولین اعلام آزار گروهی در کدام کشور اتفاق افتاده؟
 کدام کشور بیشترین جمعیت قربانیان را دارد؟
در کدام کشور فناوری های مورد نیاز برای ایمپلنت های مغزی، کنترل عصبی از راه دور، سلاح های با استفاده از انرژی مستقیم، صدا به جمجمه (به عنوان اثر شنوایی مایکروویو نیز شناخته می شود) و غیره وجود دارد؟
کدام کشور سابقه سرکوب قومی را دارد؟
کدام سازمان یا گروه توانمند می خواهد جهان را کنترل کند؟
قبل از اینکه هر چیزی را نتیجه گیری کنم، باید توجه داشته باشید که به دلیل عدم وجود مطالعات اثبات شده یا آمارهای تایید شده در مورد این جنایت، تمام نتایج زیر به عنوان بهترین حدس است. اما در این نتیجه گیری برخی گزارشات سازمان ملل متحد، ویکی لیکس، وزارت دادگستری ایالات متحده، کتابخانه ملی پزشکی ایالات متحده، مؤسسه‌های بهداشت، دفتر آمار ملی بریتانیا، ریچارد لایت هاوس، ویدیوهای یوتیوپ و دیگر منابع معتبر استفاده شده است.۱

سه کشور، ایالات متحده، انگلستان و آلمان واجد تمام شرایط فوق هستند. در مورد شرط یک، به نظر می رسد قدیمی ترین گزارش ازارگروهی از آلمان به شکل تعقیب و شکنجه مربوط به استاسی (سازمان مخفی امنیت ملی المان شرقی قدیم) در داخل و خارج از کشور باشد. با کنار گذاشتن ادعاهای مربوط به استاسی، ایالات متحده جایی است که اولین اعلان ازارگروهی (در دهه ۱۹۶۰) به ثبت رسیده است.۱

شرط دوم: ایالات متحده امریکا بیشترین جمعیت قربانیان را دارا میباشد. به عنوان مثال ۳۵ درصد از اسناد شاهدان منتخب ویکی لیکس آمریکایی و ۶۵ درصد آنان از سایر کشورهای جهان می باشند. به نقشه نگاه کنید، اگرچه ایالات متحده کشور بزرگی است، اما تراکم قربانیان در این نقشه مطمئناً بیشتر از آلمان و کمی بیشتر از انگلیس است. به تعداد افرادی که در ماه آگوست برای روز بین المللی افراد هدف شده شرکت کرده اند نگاه کنید، به جز در سال ۲۰۲۰ در ژاپن، در ایالات متحده تعداد افرادی که در این روز حضور می یابند چندین برابر کشورهای دیگر است.۱

شرط سوم: بدون شک ایالات متحده پیشرفته ترین کشور برای توسعه ایمپلنت های مغزی و کنترل عصبی از راه دور است. آنها نه تنها فناوری های مختلفی را در بخش نظامی خود تولید و بررسی کرده اند بلکه در بخش خصوصی خود نیز تولید کرده اند. سایر فناوری‌های مربوط به سلاح های با استفاده از انرژی مستقیم و صدا به جمجمه تقریباً برای هر کشور توسعه‌ یافته‌ای است.۱

شرط چهارم: هم ایالات متحده و هم بریتانیا سابقه طولانی سرکوب دارند. آلمان ممکن است چنین پیشینه ای داشته باشد اما از پایان جنگ جهانی دوم این دیگر درست نیست. بنابراین رقابت بین ایالات متحده و بریتانیا همچنان ادامه دارد، اگرچه هر دو کشور به راحتی واجد شرایط این شرط هستند، اما بریتانیا در چند دهه گذشته آشکارا هیچ کشوری را به جز فالکلند فتح نکرده (یا مستقیماً و به تنهایی وارد جنگ نشده است). حداقل دولت بریتانیا هرگز علناً هیچ نوع تبعیضی را اعلام نمی کند. از سوی دیگر، بسیاری از شهروندان، گروه ها، مقامات ایالات متحده (از جمله برخی از روسای جمهور) نفرت خود را از بسیاری از اقلیت ها مانند مسلمانان، رنگین پوستان، مهاجران و غیره ابراز کرده اند.۱

شرط پنجم: به اندازه کافی گروه هایی وجود دارد که تمام ویژگی های گروه ازار دسته جمعی را دارند اما بسیاری از آنها در مقیاس جهانی قادر به انجام این کار نیستند. دلیل حذف برخی از این گروه ها از فهرست مظنونان این است که آنها برخی از جمعیت ها را از جامعه خود حذف می کنند، مانند انجمن عیسی ها که هیچ غیر مسیحی، همجنس گرا و غیره را اجازه ورود به گروه خود نمیدهند. فراماسون های واقعی زنان، گروه های مذهبی و سیاسی را برای عضویت حذف می کنند. تنها گروه توانمند، بین المللی و با صدای بلند و فریاد زن گروه برتری سفید است. این گروه اشکال مختلفی دارد و بسیاری از گروه های دیگر را نیز شامل می شود. در واقع طرفداران غیر سفید پوست این گروه می توانند بیشتر از اعضای سفیدپوست آن باشند. یکی از جنبه های عجیب اما غیر قابل تصور این گروه این است که آنها اعضایی دارند که در واقع از یکدیگر متنفر هستند (مثل یهودیان، نئونازی ها یا مسلمانان) اما از آنجایی که آنها از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف خود استفاده می کنند، برای آنها مهم نیست که چه کسی عضو است. در اين لحظه - فعلا. بعداً، وقتی به هدف خود می رسند، تمام اعضای غیرسفید پوست را حذف می کنند. دلایل مختلفی می تواند باعث حمایت افراد از این گروه شود، مانند:۱

برخی برای پول این کار را انجام می دهند.۱
دیگران ساده لوح هستند.۱
برخی افراد خود را "سفید پوست" می دانند(در صورتی که از چشم سفید پوستان واقعی انها قهوه ای هستند).۱
دیگران احساس برتری می کنند (مانند آریایی ها).۱
برخی از افراد از رنگین پوستان متنفرند.۱
نئونازی ها.۱
به برخی از آنها دروغ گفته می شود و به آنها قول داده می شود که در آینده عضو شوند.۱
برای من شکی نیست که ایدئولوژی این گروه با ایدئولوژی استالکرهای باندی تناسب دارد. اعضای این گروه از ثروتمندترین افراد جهان هستند و خود را نژاد برتر می دانند. آنها می خواهند نژادهای دیگر را از بین ببرند یا به بردگی بکشند. آنها ایدئولوژی، تمام فناوری و قدرت لازم برای انجام این کار را دارند.۱

 

تکمیل شود

4 Replies to “دلایل و عاملان”

  1. من در آمریکا متوجه این برنامه شدم و دیدم سالهاست هدف یک برنامه بسبار خطرناک و نابودکننده قرار گرفته ام که با وجود اینکه سالها این شکنجه ها بر روی من در ایران هم انجام شده بود از وجود چنین برنامه ای بیخبر بودم
    تا اینکه در اکتبر سال ۲۰۱۷ متوجه شدم فرد هدف گرفته شده یا تی آی هستم و این گروه از آن به بعد
    فعالیت های اخلال گرانه و شکنجه های شدیدش را علیه من بشدت افزایش داد و بعد از فرار از آمریکا و بازگشت به ایران این فعالیت های شیطانی و اعمال صدمات روحی و جسمی توسط این گروه شیطانی دوباره در ایران از سر گرفته شد

    1. بله، متاسفانه این برنامه حد و مرزی نداره. من هم در هر کشوری که رفتم این برنامه با همان شکل ادامه پیدا کرد. از نظر شکنجه های بدنی هیچ فرقی نداره که شما در کدوم کشور باشید. فقط بعضی جزئیات دیگه مثل صداهایی که همسایه ها تولید میکنند کمی در کشورهای مختلف فرق داره

      1. درود بر شما، باعث خوشحالی است افرادی مانند شما را بعنوان حامی همراهمان داریم

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *